سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرستاده تو میزان خرد تو را رساند و نامه‏ات رساتر چیزى است که از سوى تو سخن راند . [نهج البلاغه]
امروز: دوشنبه 103 اردیبهشت 17

 

خاطرات تبعید آیت الله مشکینی در ماهان به روایت یکی از انقلابیون

حسین سلیمانی یکی از انقلابیون کرمانی و از دوستان آیت الله مشکینی در گفتگو با خبرنگار کرنا ضمن ابراز تاسف از ارتحال این عالم ربانی به بیان خاطراتی از آیت الله مشکینی در دوران تبعیدشان در شهر ماهان پرداخت.وی گفت: آیت الله مشکینی در سال 52 به شهر ماهان تبعید شد، و در آن زمان شیخ علی کشمیری در مسجد عباسیه نماز می خواند که بعد از ورود ایشان به شهر ماهان نماز جماعت این مسجد را آیت الله مشکینی برگزار می کرد.

سلیمانی ادامه داد: از زمان ورود ایشان به ماهان توسط چند تن از افراد مطمئن شهر، وسایل جزیی زندگی را برای ایشان فراهم کردیم و بعد طبق دستور ایشان به منزلشان در قم رفتیم و خانواده ایشان را به ماهان آوردیم.وی افزود: آیت الله مشکینی و خانواده ایشان در خانه ای که در مسجد بود مستقر شدند و ایشان می بایست هر روز فاصله حدود دو کیلومتری مسجد تا پاسگاه را برای امضا دفتر بپیماید، که البته بعد از گذشت مدتی مسئول پاسگاه خودش برای گرفتن امضاء می آمد.دوست آیت الله مشکینی تصریح کرد: مسجد و خانه ای که آیت الله مشکینی در آنجا زندگی می کردند در بالای رودخانه ای بود که این رودخانه تا مسافت طولانی در شهر ادامه داشت و ایشان هر روز با همت مردم مسیر رفت و آمد آن را درست می کردند.وی گفت: بعد از 11 ماه از حضور آیت الله مشکینی دستور رسید که از ماهان به گلپایگان اصفهان تبعید شوند و با همه تلاشی که برای ماندن ایشان انجام شد نتوانستیم کاری بکنیم و تا جایی که ایشان در پاسگاه آخرین نماز جماعت را با مردم بجا آوردند و ایشان را بردند.سلیمانی تصریح کرد: رفتن ایشان مردم بسیار ناراحت کرد و مردم تصمیم گرفتند بعد از گذشت 2 ماه و نیم از رفتن ایشان با مینی بوس به گلپایگان بروند و وقتی که خدمتشان رسیدیم ایشان فرمودند شما اولین نفراتی هستید که بعد از این مدت به ما سر زدید .وی در پایان گفت: آیت االه مشکینی بعد از گلپایگان به کاشمر و بعد به مشهد تبعید شدند و از آنجا نیز به قم منتقل شده و تا قبل از فوتشان نیز هر چند وقت یکبار دوستانشان از ماهان برای دیدن ایشان به قم می رفتند.
سالاری نژاد                                                                                                                                      منبع :سایت خبری کرنا


نوشته شده توسط عاشق استاد در یکشنبه 86/10/30 و ساعت 5:44 عصر | نظرات دیگران()

چند پیوند در رابطه با حضرت استاد

آلبوم تصاویر آیة الله مشکینی

رابطه فقه و حدیث(متن سخنرانی) 
سنت در نگاه اهل تشیّع و تسنّن(متن مقاله)

گزارش تصویری تشییع پیکر آیت الله مشکینی در قم(تبیان)
 


نوشته شده توسط عاشق استاد در یکشنبه 86/10/30 و ساعت 5:41 عصر | نظرات دیگران()

آداب تبلیغ
على مشکینى

اخلاص در تبلیغ

امر به معروف و نهى از منکر أعلى الفرائض است. اکمل الفرائض است. افضل الفرائض است. و بهما قوام الفرائض.
سفر مبلغ انجام رسالت الهى است. و از کسى که به قصد حج مى رود مأجورتر است. در این سفر باید قصدْ خالص و هدف تنها خداوند باشد. باید در دیدگاه مبلغان، انجام وظیفه و تبلیغ «ما انزل اللّه» اصل و مهم و ثمرات مادى تبلیغ فرع و حاشیه باشد.
قربةً الى الله برود. هدفش الله باشد. درد دین داشته باشد. دلش براى دین بسوزد، براى اسلام بسوزد که از هر طرف هزارها دشمن به آن حمله کرده «بدأ الاسلام غریباً وسیعودُ غریباً».[156]
دل سوزى در تبلیغ

«فلعلّک باخعٌ نفسک على آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث أسفاً.»[157] پیامبر آن چنان براى هدایت و اصلاح آنان دل سوزى مى فرمودند و تأکید و اصرار داشتند، کأنَّهُ مى خواستند خودشان را هلاک کنند که چرا اینها هدایت نمى شوند.
روحانیان نیز مبلغینى هستند که مى خواهند مانند رسول اللّه انجام وظیفه کنند، پس باید درباره هدایت دیگران همین قدر حساس باشند.
شکرگزارى براى توفیق

«تخلَّقوا باخلاق اللّه»[158] روحانى اگر در تبلیغ موفق شد و توانست که تأثیرگذارى کند، خداوند را سپاس گوید، سپاسگزارى و شکر براى توفیقات، از اخلاق نبى اکرم(ص) است.
یکى از تقصیرهاى ما قصور در شکر است؛
فکیف اشکرک الهى والشکر لک یحتاج الى شکر وکلّ ما قلت لک الحمد وجب لى أن أقول لذلک لک الحمد؛ فماندرى ما نشکر أجمیل ما تنشر ام قبیح ما تستر ام عظیم ما ابلیت و اولیت ام کثیر ما منه نجیت وعافیت.»
خدایا مرا تعظیم فرمودى و به حوزه علمیه وارد کردى و در زىِّ شریف روحانیان درآوردى و به افتخار تبلیغ دینت مشرف فرمودى.
«الهى هب لى کمال الانقطاع الیک وأنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور».[159]
خدایا توفیقم ده که حجاب هاى نور را هم پاره کنم، قبل از حجاب نور، حجاب ظلمت است. حجاب ظلمت چیست؟ گناهان زیاد است که حاجب مى شود بین بنده و بین ارادة الله. در حوزه ها «بحمدالله» حجاب ظلمت کم است. امّا حجاب نور داریم، حلال ها حجاب است. هواى نفس حل ال، حجاب است. حب خوردن و پوشیدن، تمتعات و زینت هاى دنیا و خانه و امکانات رفاهى، اینها حجاب است، از خداوند بخواهیم اگر از پاره اى امکانات محروم ماندیم، دنیا برایمان تنگ نشود.
آشنایى با مسایل فکرى و فرهنگى

مبلّغ و روحانى باید در تبلیغ، مطالب علمى و پاسخ هاى کامل به سؤالات و مسایل روز را دراختیار داشته باید باشد و با ادلّه کامل و مقنع پاسخ گوید.

ادامه مطلب را بخوانید

نوشته شده توسط عاشق استاد در یکشنبه 86/10/30 و ساعت 5:24 عصر | نظرات دیگران()

جنجال رسانه‌ها‌ی خارجی بعد از رحلت آیت الله مشکینی

«با رحلت روحانی بلند مرتبه شیعه که ریاست مجلس خبرگان را به عهده داشتند راه برای جانشین بالقوه ایشان از بین گروههای محافظه کار اطراف رییس جمهور "محمود احمدی نژاد" و میانه روهای سیاسی هموار گشت» این مطلب مشترک رسانه های خارجی و روزنامه های دوم خرداد بعد فوت معلم اخلاق آیت الله مشکینی بود هردو گروه در تلاشی مشترک کوشش نمودند کشور را در شرایطی ویژه جلوه دهند .در حالی این رسانه ها با دروغ پردازی کاندیداهای خیالی خود را معرفی کرده وجریان مد نظر خود را پیگیری نمودند وتلاش نمودند آیت الله مصباح یزدی را کاندیدای این منصب معرفی نمایند این در حالی است که وی اصلاً به عنوان کاندیدا مطرح نمی باشد اما نکته مهم در این ماجرا خط هماهنگ رسانه های خارجی وروزنامه های دوم خردادی می باشد .بخوانید:

به گزارش بخش بین الملل سپهر روزنامه لس آنجلس تایمز در گزارشی نوشت: آیت الله علی اکبر فایض مشکینی در سن 86 سالگی در گذشتند.
ایشان ریاست مجلس خبرگان که وظیفه انتخاب و نظارت بر کار رهبری، که هم اینک آیت الله خامنه ای می‏باشند، را داشتند. هشتادو شش عضو این مجلس احتمالاً اواخر تابستان به رأی گیری داخلی برای انتخاب رییس خواهند پرداخت.
میانه روها تمایل دارند آیت الله‌ها‌شمی رفسنجانی، رییس جمهور پیشین به ریاست این مجلس برسد و ایران را به سوی مهار بیشتر از داخل و سیاست‌ها‌ی خارجی پیش برد. وی احتمالاً با چالش از سوی آیت الله مصباح یزدی، روحانی گروه راست- که رایزن معنوی احمدی نژاد می‏باشند مواجه خواهد شد!!!
تحلیل گران می‏گویند: انتخاب رفسنجانی ممکن است سیاست‌ها‌ی ایران را در دراز مدت متعادل کند والبته احتمالاً تغییرکمی در حرکت ایران به سوی فن آوری هسته ای را در ماه‌ها‌ی آینده پدید آورد!!!
لس آنجلس تایمز در ادامه ادعا کرد: آیت الله مشکینی از یاران نزدیک امام خمینی بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران بودند، به عنوان عضو اصلاح طلب شناخته گشتند.
این روزنامه در ادامه می‏افزاید: آیت الله رفسنجانی به عنوان شخصی که کمتر با غرب به نسبت احمدی نژاد مواجه می‏شود شناخته شده است. در دوره ریاست رفسنجانی در دهه 1990، ایران محدودیت بر پوشش و روابط خصوصی را کم نمود.
روزنامه دیلی تلگراف نیز در تحلیلی می‏گوید: رحلت ناگهانی آیت الله مشکینی یک شکاف برای ورود میانه روها و نفوذ آنها ایجاد نموده است،هشتاد و شش عضو این مجلس که بر کار رهبری " نظارت " دارند در پی انتخاب جانشین آیت الله مشکینی هستند. آیت الله مشکینی توسط محمد رضا پهلوی به زندان افتاد نقش مهمی را در انقلاب سال 1979 ایران داشت و از روحانیون سازش ناپذیر و پرنفوذ در ایران بود.
در پی اتحاد بسیار مهم مقام رهبری و محمود احمدی نژاد، آیت الله مشکینی آشکارا به انتقاد از اصلاح طلبان پرداختند. ایشان آنها را متهم به عدول از ارزش‌ها‌ی انقلاب نمودند. ایشان شعار اصلاح طلبان "آزادی و جامعه مدنی" را مهم ترین تهدید برای "ایران و اسلام" برشمردند.
دیلی تلگراف به نقل از عیسی سحر خیز، سردبیر ماهنامه آفتاب می‏گوید: این رحلت تأثیر مهمی بر آینده سیاسی ایران دارد و حتی از انتخابات آینده مجلس نیز مهم تر می‏باشد. رئیس جمهور سابق ایران، آیت الله رفسنجانی معاون مجلس خبرگان می‏باشد.
با وجود این که ایشان لیبرال نیستند ولی یک مصلحت اندیش محسوب می‏گردند و یکی از معدود افرادی هستند که به طور عقلانی در پی برنامه‌ها‌ی هسته ای ایران می‏باشند.
اگر آقای رفسنجانی بتواند به سمت ریاست مجلس خبرگان برسد، وی بر سیاست ایرانیان برای چندین سال تأثیر خواهد گذاشت.
علی رغم اینکه مجلس خبرگان قادر به انتخاب رییس خود می‏باشد اما نظر مقام معظم رهبری نیز در این بین بسیار مهم می‏باشد.
همچنین روزنامه گاردین در تحلیلی ادعا کرد که با رحلت یکی از ارشد ترین روحانیون ایرانی [ آیت ا... مشکینی، رییس مجلس خبرگان رهبری] جنگ قدرت در داخل ایران آغاز می شود!
این روزنامه انگلیسی در ادامه نوشت: «فوت آیت ا... علی اکبر مشکینی بر اثر بیماری های خونی و ریوی احتمالا باعث افزایش نفوذ هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام خواهد شد. چنین به نظر می رسد که آقای رفسنجانی به عنوان یک عملگرای سنتی و محور نظام اسلامی فردی مطلوب برای جانشینی آیت ا... مشکینی، رییس مجلس 86 نفره خبرنگان باشد که وظیفه آن انتخاب و عزل رهبری عالی ایران است. گاردین اضافه می کند آقای رفسنجانی مطمئنا بوسیله آیت ا... مصباح یزی – روحانی محافظه کاری که به مرشد رییس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد مشهور است – به چالش کشیده شود.

روزنامه گاردین در تحلیلی ادعا کرد که با رحلت یکی از ارشد ترین روحانیون ایرانی [ آیت ا... مشکینی، رییس مجلس خبرگان رهبری] جنگ قدرت در داخل ایران آغاز می شود!
رابرت تیت، خبرنگار گاردین در تهران اظهار می دارد: « آقای رفسنجانی پس از شسکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 2005 از محمود احمدی نژاد، در انتخابات سال گذشته مجلس خبرگان اکثریت آرا را از آن خود کرد و «یک بازگشت سیاسی موفقیت آمیز» را تجربه کرد. حدود 75% اعضای این مجلس به رفسنجانی وفادار اند و وی را مناسب ریاست این مجلس می بینند.«
عیسی سحرخیز از فعالان اصلاح طلب در مصاحبه ای با این روزنامه در ادعایی عجیب گفت که سطوح عالی ایران مخالف این امر هستند!
گاردین در ادامه جو سازی خود اظهار می دارد که اکثریت مردم رفتار این مجلس را در دوران ریاست آیت ا... مشکینی، بچه گانه می دانستند!

روزنامه نیویورک تایمز نیز، تحلیلی مشابه گاردین ارائه نمود. هم چنین، روزنامه یو اس آ تودی نوشت: « مشکینی با داشتن لقب آیت ا... که بالاترین رتبه روحانیگری است در راس مجلس خبرگان قرار داشت. این مجلس با86 عضو، قدرت عزل رهبری کشور را که اکنون در دست آیت ا...خامنه ای است دارد. آیت ا... خامنه ای در پیام تسلیتی به مناسبت فوت مشکینی از وی تجلیل کرد. آیت ا... علی مشکینی، یکی از بنیانگذاران حکومت اسلامی و رئیس یکی از نهادهای حکومتی مهم در ایران بود.»

حال باید از روزنامه های دوم خردادی پرسید چرا مطالب اینقدر به هم شبیه هستند ؟ایا شما برای خوشنودی بیگانگان مطلب می نویسید وِیا ...؟

                                                                                                                                                        منبع:سپهرنیوز 


نوشته شده توسط عاشق استاد در یکشنبه 86/10/30 و ساعت 5:6 عصر | نظرات دیگران()

 

ماجرای ازدواج جناب ری شهری با دختر 9 ساله آیت الله مشکینی

در مدت اقامتم در نجف معمولا مانند بسیاری از طلاب، شبهای جمعه به کربلا می رفتم، یکبار که تشرف پیدا کردم، خیلی ساده خدمت حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) عرض کردم:« آقا من مایلم ازدواج کنم». پس از بازگشت به نجف در مدرسه ی آخوند، در حجره آقای متقی با حاج اصغر آقا(رحمـة الله علیه) مشغول خوردن صبحانه بودیم که سخن از ازدواج به میان آمد. اصغرآقا گفت: « آقای مشکینی دختری دارد، ولی کوچک است می خواهی برایت درست کنم؟» گفتم :« نه» گفت: « چرا؟» گفتم:« چون ما با هم سر یک سفره می نشینیم، ممکن است شما پیشنهاد کنید و ایشان موافق نباشد و رفاقتمان هم از بین برود.» ایشان گفت:« نه، من موضوع را با ایشان در میان خواهم گذاشت.» هرچه اصرار کردم که این اقدام به مصلحت نیست، ایشان نپذیرفت.

در آن هنگام، جناب حاج آقا مرتضی تهرانی از علمای مهذب و بزرگوار تهران برای زیارت به نجف آمده بود. حاج اصغر آقا ایشان را واسطه کرد تا موضوع را با آقای مشکینی در میان بگذارد. آقای مشکینی پاسخ ایشان را موکول به استخاره کرد و پس از چند روز پاسخ داد که استخاره کردم خوب آمد.

پس از موافقت ایشان، جریان را به خانواده ام در تهران نوشتم و از مادرم و عمه ام - عذرا خانم - که خدا هر دو را مشمول رحمت واسعه ی خود نماید- خواستم که به قم بروند و صبیـه ی ایشان را ببینند.

آن ها رفتند و دیدند و پسندیدند و در پاسخ نامه من نوشتند:« خوب است، ولی خیلی کوچک است.» او در آن هنگام تقریبا نه ساله بود، قرار شد به طور خصوصی صیغه عقد اجرا شود، اما جشن ازدواج تا آمادگی یافتن وی به تاخیر افتد و بدین ترتیب مقدمات ازدواجم سامان یافت.

چند ماهی پس از این ماجرا آقای مشکینی تصمیم گرفت که به ایران بازگردد. من هم به فاصله ی کوتاهی پس از ایشان بازگشتم و بدین ترتیب مدت اقامتم در نجف حدود سیزده ماه شد. آیت الله مشکینی پس از بازگشت به ایران به مشهد تبعید شد، من هم همراه ایشان به مشهد رفتم.

عقد ازدواج

پس از گذشت مدت کوتاهی در مشهد موضوع اجرای صیغه عقد مطرح شد. نکته جالب و آموزنده این که آقای مشکینی تعیین مقدار مهریه را به عهده من گذاشت. من فکر کردم مبلغی بنویسم که قدرت پرداخت آن را داشته باشم. از این رو مهریه را مبلغ پنج هزار تومان نوشتم. ایشان که در اثر خطای دید، پنج هزار تومان را پانصد تومان خوانده بود، به ما پیغام داد:« من حرفی ندارم که مهریه او پانصد تومان باشد، ولی چون مهریه خواهر بزرگ او هزار تومان است همین مبلغ را برای مهریه او بپذیر. من تعهد می کنم که کاری کنم که بیش از پانصد تومان شما بدهکار نشوید!»

اینگونه برخورد آن هم از شخصیتی مانند آیت الله مشکینی، حقیقتا ارزنده و آموزنده بود.

باری عقد ازدواج ما در حرم حضرت ثامن الحجج(ع) توسط آقای مشکینی و یکی از رفقای فاضل ایشان، مرحوم آقای علمی، بدون هیچ گونه تشریفات اجرا شد. از آن پس من مانند یکی از اعضای خانواده آقای مشکینی در منزل ایشان و به قول معروف« داماد سر خانه» بودم.

قریب یکسال و نیم بدین منوال گذشت. سال 1347 ساواک با بازگشت ایشان به قم موافقت کرد. من هم همراه ایشان به قم آمدم. به تدریج شرایطی پیش آمد که احساس کردم ادامه این وضع به مصلحت نیست. با اینکه قرار بود جشن ازدواج ما چند سال بعد باشد، پیشنهاد کردم که هر چه زودتر انجام شود تا بتوانیم زندگی مستقل تشکیل دهیم. آقای مشکینی ابتدا با این پیشنهاد موافق نبود. دلیل مخالفتش هم کوچک بودن همسرم از نظر سنی بود، چون در آن هنگام یازده سال بیشتر نداشت، اما من موضوع را با جدیت پیگیری می کردم که همسر من است و شرعا حق دارم او را به خانه خود ببرم. آقای مشکینی با نهایت بزرگواری و فروتنی فرمود:« آن چه من می گویم بر اساس مصلحت شماست وگرنه من حاضرم هرچه دارم را با یک ریال شما مصالحه کنم»! سرانجام با اصرار من ایشان راضی شد و جشن ازدواج ما در سال 1347 برگزار شد.

] در این قسمت که به جهت طولانی نشدن مطلب نیاوردم، آقای ری شهری توضیح می دهد که بعد از ازدواج به دلیل مشکلات مالی در عرض 2 سال سه بار خانه عوض می کند و در نهایت دو اتاق کوچک در منزل آقای سید حسن طاهری خرم آبادی به صورت بیع به شرط می گیرد [

نخستین فرزند

نخستین فرزندم نرگس هنگامی که در منزل آقای طاهری بودیم به دنیا آمد. برای هزینه وضع حمل همسرم اندکی پس انداز کرده بودم که یکی از دوستان طلبه آن را قرض گرفت. روزی که همسرم را درد زایمان گرفت، حتی به اندازه کرایه تاکسی پول نداشتم. هیچ گاه تلخی آن لحظات را فراموش نمی کنم، سرانجام هنگامی که برای تهیه پول از خانه بیرون رفته بودم صاحبخانه وسیله ای تهیه کرد و ایشان را در شرایط دشواری که نمی توانم به قلم بیاورم به بیمارستان هدایتی رسانید.

به فضل خدا و با وساطتت آقای حاج فیض، در بیمارستان رسیدگی خوبی شد و نرگس خانم در تاریخ ?? مرداد ???? دیده به جهان گشود.

منبع: کتاب خاطرات محمد محمدی ری شهری، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم زمستان 1383: صفحات 54-51

 


نوشته شده توسط عاشق استاد در یکشنبه 86/10/30 و ساعت 4:53 عصر | نظرات دیگران()

عکسی از حضرت آیت الله مشکینی درزمان جنگ(سال 1360)

 


نوشته شده توسط عاشق استاد در یکشنبه 86/10/30 و ساعت 4:17 عصر | نظرات دیگران()

 

نگاهی به مبارزات آیت‌الله مشکینی
مرید امام و مدافع مردم

 

«علی اکبر فیض» معروف به «علی مشکینی اردبیلی» در 86 سال زندگی خود پیچ و تاب‌های سیاست را در نوردیده است. در کش و قوس‌های حوادث پیش و پس از انقلاب آنچه در کلام و عمل او هویداست دفاع از «حکومت اسلامی» آن هم از نوع «مردمی» آن است.
آیت‌الله علی اکبر مشکینی روستازاده است. در سال 1300 هجری شمسی در روستایی در دامنه کوه سبلان به نام آللی متولد شد؛ در خانواده‌ای که پدرش علاقه مفرطی به علوم دینی داشت. پدر او اگر چه به دلیل تنگدستی نتوانسته بود از سال‌های ابتدایی نوجوانی علوم حوزوی را فرا گیرد، اما در 25 سالگی به شهرهای تبریز، اردبیل و زنجان رفت و پس از آن به نجف، تا در این مسیر علم‌آموزی کند. مشکینی خاطرات آن دوران را اینگونه بیان می‌کند: « پدرم چهار سال در نجف بود که نامه نوشت و ما را نیز به آنجا فرا خواند و ما به اتفاق دایی و خانواده به نجف رفتیم.»

آیت‌الله مشکینی هم در نجف به مکتب‌خانه رفت و پدرش به حوزه علمیه. اما هنوز دو سال از اقامت آنان در این شهر نگذشته بود که مادرش درگذشت و آنان مجبور به بازگشت به ایران شدند. او اندکی از مقدمات علوم دینی را در آن زمان از پدر فرا گرفت که پدر را نیز از دست داد. زندگی برای «علی‌اکبر» تنگ شد؛ به گونه‌ای که او گفته بود: «پس از فوت پدرم ما یتیم بودیم و هیچ چیز نداشتیم.» اما در این تنگنای زندگی، او بنابر وصیت پدرش به اردبیل می‌برود تا «صرف و نحو» را در حوزه علمیه این شهر بیاموزد.

پدر مشکینی به او گفته بود: «پسرم! در روز قیامت پیش من رو سیاه می‌آیی اگر احکام و عقاید و تفسیر را فرا نگرفته باشی.» پس از دو سال تحصیل در اردبیل، به دلیل نارضایتی از وضعیت آموزشی عزم سفر به قم می‌کند. سفر برای او خرج و هزینه داشت که در نهایت با پنج تومان کمک دوستان پدر و یک تومان مساعدت همسایگان یکی از آیت‌الله‌های اردبیل – آیت‌الله بادکوبه‌ای – به همراه دو هم حجره‌ای خود به قم آمد و به سراغ آیت‌الله‌هایی رفت که دیگر همچون استادان اردبیل نبودند و همگی از علمای ارشد و ممتاز به حساب می‌آمدند.

آیت‌الله مشکینی آغاز تحصیل علوم حوزوی را در قم اینگونه به یاد می‌آورد: « در آن اوقات، مدتی درس مرحوم آیت‌الله حجت کوه‌کمره‌ای، درس خارج مرحوم آیت‌الله بروجردی و آیت‌الله محقق‌داماد حاضر شدم.» در همان سال‌ها بود که علی‌اکبر مشکینی 37 ساله همراه تعدادی از روحانیون ارشد و اساتید حوزه طی نامه‌ای به آیت‌الله بروجردی خواستار سازماندهی آموزشی در حوزه علمیه قم شد. آنها دوست داشتند که برخی دروس دیگر همچون اخلاق نیز در چارچوب دروس طلاب قرار گیرد. حتی در کنار این نامه رایزنی‌هایی نیز با دیگر علمای ارشد حوزه انجام شد.

فعالیت‌های آیت‌الله مشکینی و همفکرانش در دوره‌ای آغاز شده بود که آیت‌الله بروجردی زعیم حوزه و نهاد مرجعیت به حساب می‌آمد و نگرش‌های سیاسی مطرود و در حاشیه بود. آنان اگر چه مجال نیافته بودند، به برخی دغدغه‌های سیاسی خود بپردازند، اما حرکتی را با نوشتن این نامه آغاز کردند. نامه با دست خط علی مشکینی نوشته شد و 200 طلبه و استاد حوزه آن را تنفیذ کردند که سنگ بنای یک کار شبه‌تشکیلاتی برای روزهای آتی شد.

باقی ماجراها را در ادامه مطلب بخوانید

نوشته شده توسط عاشق استاد در چهارشنبه 86/10/26 و ساعت 4:2 عصر | نظرات دیگران()

 

 متن پیام حضرت آیت الله خامنه ای در رحلت آیت الله مشکینی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
رحلت فقیه مجاهد و پارسا حضرت آیت الله آقای حاج میرزا علی مشکینی اعلی الله مقامه موجب تأسف و تأثر شدید اینجانب گردید. این روحانی عالیقدر از جمله شخصیت های نادری بود که در سراسر عمر با برکت و در مراحل گوناگون زندگی نورانی خویش منشأ برکات فراوان برای حوزه علمیه و مردم مؤمن و اسوه ی اخلاقی و عملی برای شاگردان و ارادتمندان خود بود.
در دوران طاغوت جزو پیشگامان نهضت اسلامی و در دوران جمهوری اسلامی در شمار مجاهدان واقعی و معلم اخلاص و پرهیزگاری و پارسائی محسوب می گشت. رفتار و عمل او بیش از بیان شیرین و رسایش، دعوت کننده به ایمان و پارسائی و حق طلبی و حقگوئی بود. جایگاه رفیع او در نظام جمهوری اسلامی و ریاست مجلس خبرگان رهبری از آغاز تشکیل این مجلس که نشانه حرمت و مکانت او در چشم نخبگان و علمای بزرگ و اساتید مبرّز روحانی کشور است، هرگز نتوانست در تواضع و فروتنی او یا در زندگی زاهدانه و دامن پاک او کمترین خدشه ئی وارد آورد. او جامع علم و عمل، جهاد و زهد و تشخیص و سلوک صائب و مستقیم و بدون انحراف بود. فقدان این عالم ربانی و این روحانی جلیل القدر، ضایعه ئی بزرگ است. از خداوند متعال علوّ درجات و مغفرت و رحمت واسعه اش را برای روح مطهر ایشان مسألت می کنم و به ملت ایران و حوزه های علمیه و مراجع عظام و علمای اعلام بویژه به خاندان مکرم و بازماندگان محترم و همه ی ارادتمندان و شاگردان ایشان تسلیت عرض میکنم.
والسلام علیه و رحمه الله و برکاته


نوشته شده توسط عاشق استاد در چهارشنبه 86/10/26 و ساعت 3:41 عصر | نظرات دیگران()

 

                                                            متن زندگی‌نامه خودنوشت آیت الله مشکینی 
اینجانب علی‌اکبر فیض معروف به علی مشکینی در سال 1300 هجری شمسی در دهی از دهات بلوک مشکین چشم به جهان گشودم. در اوائل زمان کودکی قریب چهار سال در نجف اشرف که پدرم برای تحصیل علوم دینی در آنجا اقامت داشت به مکتب رفتم و سپس  همراه پدر به وطن بازگشته و مقداری از علوم دینی را نزد والد خویش تحصیل نمودم. در همان ایام پدر را از دست داده و برای توصیه اکید آن مرحوم نسبت به اشتغال به علوم دینی به شهرستان اردبیل که در حدود ده فرسخ است پیاده همراه کاروانی در دو روز سفر کردم. چندماهی در آنجا مشغول فراگرفتن علم صرف و نحو شده، در آن اوان به زیارت عالمی متقی موفق شدم.

 وی از میان کشته‌شدگان و زخمیان مسجد گوهر شاد مشهد که به دست دیکتاتور ایران رضاخان پهلوی انجام شد، نجات یافته بود. همراه او با رفیق دیگری از طلاب اردبیل به سوی شهرستان قم به قصد ادامه تحصیل حرکت کردم. چند سال از حیات منحوس رضاخان را در قم درک کردم و همانند سایر طلاب در زیر فشار و اختناق و ترس از سربازی بردن و متفرق کردن طلاب در مدرسه فیضیه مشغول تحصیل شدم تا آنگاه که سایه شوم پهلوی از سر ملت ایران زائل شد و چند صباحی فرجه‌ای برای تحصیل بدست آمد. درآن اوقات، مدتی به مجلس بحث مرحوم آیت الله حجت کوه کمره‌ای و پس از او به درس خارج مرحوم آیت الله بروجردی و آیت الله محقق داماد حاضر شدم.

رفته رفته دوران قدرت و دیکتاتوری محمدرضا پهلوی دوم فرا رسید. [محمدرضا شاه] تا هنگامی که مرحوم آیت الله بروجردی زنده بود، مبارزه با اسلام را به طور واضح و علنا جرات نمی‌کرد لکن طبق دستور اربابش از هرنوع دشمنی با اصول و فروع  اسلام و از بین بردن احکام و قوانین آن و به فحشا و منکر کشیدن جامعه ایرانی کوتاهی نداشت و پس از رحلت مرحوم بروجردی، حملات پهلوی آمریکایی بر حوزه‌ها و روحانیت به منظور ریشه‌کن کردن احکام اسلام و روحانیت و تبدیل ملت اسلامی ایران به ملت بی مکتب و غربی شدت یافت و علنی شد و آنچنان خفقان و رعب در ملت مظلوم ایران و به ویژه متدینین بوسیله سازمان امنیت منحوسش ایجاد کرد که احدی را یارای نفس کشیدن نبود.

در چنین زمانی که سلطه یزیدی همه‌جا را فرا گرفته بود، ندای حسین زمانه از گوشه قم برخاست و مبارزات سرد و گاهی گرم شدت یافت. آری سخنان رسای آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی و بیان قلمش همانند تیرها و گلوله ها بسوی پهلوی دوم و اقمار آمریکاییش شلیک شد. آنها که خودشان را از طرف حوزه قم بی‌مزاحم می‌پنداشتند ناگهان دیدند که از ناحیه روحانیت به تعبیر امام امت "چیزهایی به چشم و به گوش و به دهن می‌خورد".

 در این زمینه، سخن از همراهی و همرزمی عده‌ای دیگر از مراجع و مجتهدین حوزه‌های علمیه قم و نجف و سایر جاها نیز باید فراموش نشود و بالجمله طلاب محترم حوزه‌ها به پیروی از حرکت و نهضت امام امت در مقابل یزید زمان مبارزات را علنی و صحنه جنگ را داغ نمودند و از آن زمان که قریب بیست سال پیش بود تا پیروزی انقلاب عظیم اسلامی ایران از دستگاه پهلوی آمریکایی چه ظلم‌ها که ندیدیم و چه رنج‌ها و فشارها که نکشیدیم و چه خون دل‌ها در خلال این مبارزات که نخوردیم.

اینجانب چندین‌بار در زندان ساواک قم و شهربانی زندانی شدم و در پی جلسات مخفی که مرتبا در قم و به منظور تبادل نظر در زمینه به اجرا گذاردن منویات و یا دستوران امام امت انجام می‌شد، تحت تعقیب قرار گرفته و قریب چهار ماه در تهران متواری شدم و با اسم مستعاری با دوستان تماس داشتم.

 لکن اغلب دوستان همرزمم دستگیر و به زندان قصر و اوین رهسپار شدند. در ایام متواری چندین‌بار از طرف مرحوم آیت الله طالقانی که ایشان نیز زندانی بودند پیام رسید که علنی شو تا دستگیرت کنند چه آنکه زندان بهتر از آن حال است و اغلب دوستان و جوانان مسؤول و متعهد را در زندان حداقل از دور زیارت می‌کنی، لکن من برحسب علاقه شدیدی که به مطالعه و تالیف داشتم، و می‌ترسیدم در زندان وسایل کارم فراهم نشود، علنی نشدم و بدین منظور در ایام متواری و تبعید موفق به تالیف چندین کتاب شده و بالجمله پس از چهار ماه ایران را جای اقامت ندیده و روزی در ایستگاه قطار حاضر شده و بقصد خرمشهر و سپس عراق سوار قطار شدم.

یکی از برادران روحانی که مطلع از وضع من بود آن روز من را بدرقه کرده و از وضع من که چندین ماه از بچه‌هایم اطلاع نداشتم و به سفر خارج عازم، متاثر شده اشکش جاری شد لکن من چندان متاثر نبودم چه آنکه از دنیای بی‌مهر و پر عناد جز این را سراغ و توقع نداشتم. به هر حال در نجف اشرف قریب هفت ماه توقف کرده از ابحاث عده‌ای از مراجع و درس امام امت دام ظله بهره‌مند شدم. ضعف مزاج و هوای گرم نجف اجازه ماندن نداد. ناگزیر به قم برگشته در روز اول که برخی از رفقا به ملاقاتم آمده بودند، از طرف ساواک جلب شدم.

از من التزام گرفتند باید در مدت 48 ساعت از قم بیرون روی اگر خود رفتی انتخاب محل در اختیار تو و گرنه ما خواهیم فرستاد. فردای آن روز بسوی مشهد مقدس حرکت کرده و قریب 15 ماه در حوزه مشهد مشغول تدریس شدم و باز به حوزه قم برگشتم و در جلسات مخفیانه که کیفیت پخش و ابلاغ اوامر و سخنان امام مورد بررسی قرار می‌گرفت، شرکت نمودم و مدتی بدین منوال گذشت و در تنظیم اعلامیه‌ها و نشریه‌هایی که علیه رژیم دیکتاتور پهلوی صادر و پخش می‌شد در عداد دوستان متعهد حوزه شرکت داشته و با امضا و غیره کمک می‌کردم.

به هر حال پس از مدتی وجود این عده از روحانیان مسوول و تعهد در حوزه علمیه برای دستگاه قابل تحمل نشد و حکم تبعیدی قریب 27 نفر از فضلا و مدرسین حوزه که طبق نظر ساواک عاملین تخریب و خرابکار معرفی می‌شدند صادر شد.

من نیز محکوم به 3 سال تبعید شدم. تصادفاً در زمان صدور حکم من به لحاظ تعطیلی تابستان چند صباحی به زادگاه اصلیم مشکین‌شهر سفر کرده و در خانه گلینی در روستای خود به دیدار ارحام نائل بودم اما جوانکی وارد اتاق شد و گفت چند جمله‌ای در بیرون اطاق به شما عرض دارم. از اطاق بیرون آمدن همان و خود را در محاصره عده‌ای ساواکی دیدن همان. 

من را در لندروری سوار کرده و با شتاب تمام به اردبیل آوردند در اطاق ساواک دو نفر سرباز نظامی با دستبند دور مرا گرفتند. رییس ساواک اجازه دستبند نداد ولی من را به دست آن دو سپرد که در ساواک قم تحویل دهند و قبض رسید بیاورند. بلافاصله در اوایل روز سوار ماشین کرده نزدیک نیمه‌‌شب در شهر قم پیاده کرده تحویل ساواک دادند. از آنجا به طرف شهربانی فرستاده شدم و پس از سوالاتی برگه رسمی تبعیدی یعنی نامه عملم را به دست چپم داده بطرف ماهان کرمان روانه نمودند و به شما چه بگویم مرا دست به دست فروختند و خریدند در مدت دو روز و یک شب پس از پیمودن 300 فرسنگ راه تحویل آخرین مشتری یعنی پاسگاه بخش ماهان دادند.

یکسال در آنجا تحت مراقبت بودم در آن محیط زمینه را مقتضی دیده و بناء اقامه نمازجمعه را نهادم. رفته رفته اجتماع زیاد شد و ساواک کرمان گزارش را به مرکز رسانید. روزی نزدیک غروب بود که به پاسگاه احضار شدم و همانجا سوار ماشینم کرده بسوی کرمان و از آنجا بسوی شهرستان گلپایگان روانه نمودند و بچه‌ها در ماهان ماندند.

ناگفته نماند که در ماهان مشمول الطاف و محبت عده زیادی از روحانیان محترم کرمان و اطراف آن قرار گرفتم و حال هم از آن‌ها تشکر دارم و بالجمله یک سال هم در گلپایگان تحت مراقبت شدیدتر از ماهان بودم. نماز جماعتم را تعطیل کردند، بناچار در خانه‌ای مشغول تدریس تفسیر قرآن برای معلمان و دبیران آن شهر شدم. ضمناً احسان و نیکی‌هایی که مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی درباره‌ام نمودند فراموش نمی‌شود.

پس از یک سال دوباره محکوم به تغییر محل شدم و ناگهان ما را سوار ماشین کرده از اصفهان و قم و سپس مشهد مقدس به شهرستان کاشمر منتقل نمودند و یک سال هم در آنجا تحت مراقبت شدیدتر از قبلش قرار گرفتم. این بار در هر مسجدی که چند روز شروع به نماز می‌کردم بسراغم آمده نمازم را تعطیل می‌نمودند و حتی در گوشه مدرسه‌ای که توقف داشتم اجازه نماز جماعت ندادند و گاهی در مدارس آنجا در تاریکی نماز جماعت می‌خواندیم و چندین‌بار رییس شهربانی مرا تهدید نمود که عاقبت کارت وخیم خواهد بود.

ما هم حرفش را از گوشی به گوش دیگر تحویل داده مشغول کار بودیم و اگر چنانچه مورد عنایت برخی از علما آنجا قرار نگرفتم مشمول محبت و الطاف خالصانه طلاب محترم و مردم شریف آن سامان شدم و در تمام این دوران زمینه قیام را در روحیه مردم به واسطه اظهار محبتی که از آن‌ها نسبت به یک طلبه قم صادر می‌شد امیدوار کننده می‌دیدم و بالاخره پس از تمام شدن مدت تبعیدی رسماً در میدان مبارزه افتادیم و تا زمان پیروزی انقلاب ما نیز هماره اوقات با جنگ و گریز و نبرد سرد و گرم و مبادله آتش میان مسلسل و تفنگ با کاغذ و قلم در میدان قم و پس از آن در همه شهرستان‌ها با سایر رزمندگان راه اسلام علیه کفر در حد قدرت خویش شرکت کردیم تا آنگاه که الطاف حق شامل حال ایرانیان شد و رهبری پیامبرگونه امام امت آن‌ها را از ذلت و اسارت ابرقدرت‌ها نجات داد و انقلاب پیروز شد.

قصه‌ها مفصل است و اگر از الطاف غیبی الهی در این مدت طولانی و کمک و نصرت ذات اقدسش به طلاب محترم و سایر مستضعفان سخن بگویم کتابی مفصل باید نگاشته شود.


نوشته شده توسط عاشق استاد در چهارشنبه 86/10/26 و ساعت 3:33 عصر | نظرات دیگران()

وبلاگ حضرت آیت الله العظمی مرحوم علی اکبر فیض مشکینی(اعلی الله تعالی مقامه فی الجنه)

 


نوشته شده توسط عاشق استاد در چهارشنبه 86/10/26 و ساعت 3:21 عصر | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خاطراتی‌ از آیت‌الله مشکینی درباره ‌صدر
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا